آلاء خانوم جانآلاء خانوم جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاله ریزه ی مامان و بابا

سیسمونی ما

سلام سلام به همه جاتون خالی امروز با خاله لیلای منصوری رفتیم یه جاهایی و یه عالمه که البته اغراقه یه ذره وسایل خریدیم واسه نی نی مون. شامپو و صابون خریدیم واسش و لوسیون و پودر بچه که حتی آقا گولمون زد یه وسیله ای بهمون انداخت به عنوان پودر زن و گفت اینا پودرو حروم نمی کنه و تو دماغ بچه نمیره که ایجاد آلرژی کنه و از این حرفا و خلاصه ما یه دونه خریدیم ازش. بعد یه بسته پوشک خریدیم واسش که با خودمون ببریم بیمارستان.آخه اوندفعه که رفته بودم دکتر خانومه میگفت من از اول 7 ماهگی ساکمو آماده گذاشته بودم که هر وقت یهو اتفاقی افتاد ببرم بیمارستان دیگه ما هم برای اینکه یه وقت غافلگیر نشیم میخوایم ساک ببندیم. بعدشم ناخن گیر خریدیم و شونه و شیشه و...
28 فروردين 1392

و باز هم ما آمدیم

سلام به همه عاشقان و شیفتگان ما راستشو بخواید خیلی وقته میخوایم مطلب جدید بذاریم تو وبلاگمون ولی هر دفعه وسط نوشتنمون یه اتفاقی میفته و کار متوقف میشه. اگر از حال ما بخواید هردو خوبیم نی نی هم به همه سلام میرسونه  و ایام فاطمیه رو هم به همه تسلیت میگه. خیلی زیاد دلم میخواد که یه شب برا مراسم عزاداری آلاء خانومو ببرم بیت.دعا کنید قسمتمون بشه بریم اونجا. فعلا چون خیلی تنبل شدیم و حال نوشتن نداریم باهاتون خداحافظی میکنیم تا برنامه بعدی.
21 فروردين 1392
1